یادم می آید کلاس اوّل راهنمایی بودم که دست خط خوبی نداشتم و به خاطر دست خط خودم همیشه خجالت می کشیدم تا اینکه گذشت و رسید روزی که اتّفاق بزرگی به وقوع پیوست و آن لحظه ای بود که معلّمم در سر کلاس درس ، پیش همه دانش آموزان از دستخط من تعریف کرد و مرا مورد تشویق و تحسین خودش قرار داد . معلّمم با این کار غوغایی در درون من به وجود آورد و مرا متحوّل کرد طوری که عاشق دستخط خودم شدم و حتّی با علاقه و اشتیاق فراوان در کلاس خوشنویسی ثبت نام کردم از آن روز به بعد به طور نا خود آگاه به درس و مشق و کلاس و مدرسه توجه زیادی می کردم طوری که پیشرفت تحصیلی چشمگیری داشتم. اکنون که دقیقتر نگاه می کنم و با دیدگاه دیگری به این مسئله توجه می کنم، می بینم که با این کار معلم خواست به من خوب نوشتن را یاد بدهد . و این یک حادثه اتفاقی نبوده است بلکه این روش و دیدگاه روانشناسانه معلم بود که با روشی استادانه به من یاد داد که چگونه زیبا بنویسم .
معلمم به خاطر دستخط بدم مرا تنبیه یا سرزنش نکرد او به من نگفت که تو خوب نوشتن بلد نیستی و یا .... چرا ؟ ..... چون او روانشناس بود چون او دلسوز بود و از همه مهمتر او متعهد به خدمت گزاری بود . با این خصوصیات بارز و برجسته بود که او توانست این تغییرات شگرف را در شاگردش به وجود آورد . واین کار از عهده هیچ کس جز معلمی فداکار ، متعهد و روانشناس ساخته نیست .
معلمم به من یاد داد که راستگو باشم، که به بزرگترها احترام بگزارم .
من از او یاد گرفتم که چگونه بیندیشم ، چگونه با دیگران رفتار کنم و مهمتر از همه او به من یاد داد وقتی در مقابل جمع با شکوه و بزرگی چون شما معلمان عزیز می ایستم با احترام و مؤدبانه بایستم و بر مقام شامخ و رفیع شما ارج بگزارم .
من از معلم خوب گوش دادن را یاد گرفتم، چون او حرفها و سؤالات مرا با دقت زیاد گوش می داد و با حوصله و صبر زیاد به آنها جواب می داد و من صبر و حوصله از او یاد گرفتم . و در یافتم که خوب گوش کردن هنر بزرگی است . چنانچه نویسنده بزرگ امرسون می گوید که انسان های بزرگ و موفق بیشتر گوش می کنند و انسانهای کوچک و کوته بین بیشتر حرف می زنند .
معلمان به ما هنر سخنوری را می آموزند آنها به ما می گویند که آدمی با سخن گفتن ، شخصیت انسانی خود را به نمایش می گذارد ...
" تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. "
اگر کسی به هر دلیل ، چه به دلیل ترس ، چه به دلیل کم رویی و یا ابهام در تفکر نتواند مقصود واقعی خودش را بیان کند شخصیتش نا شناخته ، گنگ و پر از سوء تفاهم ارز یابی می شود .
و همه اینها را معلمان به ما یاد می دهند .
آنها به ما یاد می دهند که چگونه از کسانی که در حق ما خوبی و بزرگواری کرده اند قدر دانی و سپاس گزاری کنیم . چگونه در قبال خوبی که در حق ما شده ، عکس العمل نشان دهیم . و همین طور چگونه حتی جواب بدی را با خوبی دهیم ؟ .... و در محضر کدام استاد ، کدام بزرگ مرد می توان چنین مطالبی را یاد گرفت ؟
پس با این اوصاف معلمی شغل یا حرفه نیست ، معلمی تعهد و عشق است معلمی هنر توانمندی است که این هنر در تک تک شما معلمان دلسوز و بزرگ نهفته است .
پس معلمی نه تنها شغل نیست بلکه عرصه و میدان و جولانگاه تأثیر گذاشتن و یاد دادن است یاد دادن آنچه را که برای پیشرفت و بزرگ شدن یک شاگرد و دانش آموز لازم است معلمان با اعمال و رفتاری که انجام می دهند روی ما تأثیر می گذارند و این تأثیر باعث می شود که آن اعمال را از آنها یاد بگیریم .
معلمی واژه ای است مقدس که پیامبران ما برای عمل به مأموریت خود و ابلاغ وحی به مردم ، این منصب را دارا بوده اند .
و خداوند در اولین آیه خویش به پیامبر می فرماید :
" اقرا باسم ربک الذی خلق ........................ علّم الانسان عالم یعلم "
" بخوان بنام آفریدگار – پروردگارت بنام خدایی که تمام موجودات عالم را خلق نمود .......... و آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست "
از مفهوم آیه چنین بر می آید که خداوند در این آیه خود را معلم انسانها می داند و می فرماید خدا یاد داد به انسان آنچه را که نمی دانست . پس معلم اول خداوند تبارک و تعالی است . و این گونه قرآن کریم به مقام معلمی ارج نهاده است .
در مورد ارزش مقام معلم همین بس که می گویند اسکندر به معلم خویش بیش از پدر و مادرش احترام و تعظیم می کرد از او می پرسند که چرا این همه به معلم خویش احترام می گزاری ؟ در جواب می گوید برای اینکه پدرم مرا از آسمان به زمین آورد حال آنکه استاد و معلمم مرا از زمین به آسمان می برد یعنی معلم با علمی که به ما یاد می دهد و روشنایی که به ضمیر ما می بخشد ما را از زمین ( مادیات ) به ملکوت هدایت می کند .
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر بپرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم و یقین
تعبیر زیبای استاد شهریار بود در مورد مقام معلم .
نظرات شما عزیزان: